چرا باید این کتاب هنر تفکر طراحی را بخوانید؟
کتاب هنر تفکر طراحی به شما روشها و تکنیکهایی را میآموزد که بتوانید کارگاههای تفکر طراحی را با بیشترین کارایی و تاثیرگذاری برگزار کنید. این کتاب نه تنها برای آشنایی با فرآیندهای خلاقانه است، بلکه به شما کمک میکند تا با روشهای نوآورانه و بازخورد مداوم، به نتایج کاربردی و مؤثر دست یابید.
هنر تفکر طراحی برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای تمامی افرادی که میخواهند در حل مسائل پیچیده و نوآورانه با استفاده از تفکر طراحی کار کنند، مناسب است. چه طراح باشید، چه مدیر پروژه یا رهبر تیم، اگر به همکاری با تیمهای چندرشتهای و یافتن راهکارهای تازه و خلاقانه علاقه دارید، این کتاب برای شماست.
نویسندهای که تجربه را به شما میآموزد
خوزه بتانکور یک کارآفرین موفق و نوآور است که تجربه گستردهای در زمینه طراحی و برگزاری کارگاههای تفکر طراحی دارد. او بنیانگذار KZ Labs و مدیر ارشد نوآوری در InterGrupo است و همچنین در زمینه تدریس تفکر خلاق در دانشگاهها و برگزاری رویدادهای بزرگ مانند TEDxMedellín فعالیت کرده است.
لحظات کلیدی از سفر تفکر طراحی:
۱. موفقیت در کارگاههای تفکر طراحی به تیمهای چندرشتهای بستگی دارد که توانایی حل مشکلات پیچیده را با دیدگاههای مختلف دارند.
۲. تمرکز بر نتایج و نیازهای کاربران نه تنها فرآیند طراحی را هدایت میکند، بلکه موفقیت نهایی پروژه را تعیین میکند.
۳. محیط کارگاه باید منعطف و الهامبخش باشد تا تیمها بتوانند آزادانه ایدههای خود را به اشتراک بگذارند و از خلاقیت بهرهمند شوند.
۴. تفکر طراحی فرآیندی تکراری است که از بازخورد سریع و آزمونهای مداوم برای بهبود مستمر استفاده میکند.
۵. پروتوتایپها ابزارهای ارتباطی مؤثری هستند که به ایدهها شکل میدهند و فرصتهای جدیدی برای یادگیری و اصلاح ایجاد میکنند.
بخشهای کتاب
بخش اول: ذهنیت
در این بخش از کتاب، نویسنده به معرفی اصول و ذهنیتی میپردازد که برای برگزاری کارگاههای موفق تفکر طراحی ضروری است. این بخش بر چهار عنصر کلیدی تأکید دارد که باید در هر کارگاه تفکر طراحی رعایت شود: تیم چندرشتهای، فرآیند خلاقانه، تمرکز بر نتایج کاربران، و فضای کارگاه.
تیم چندرشتهای
اولین و مهمترین عنصر، تیم چندرشتهای است. برای حل مسائل پیچیده، داشتن افرادی با تخصصهای مختلف ضروری است. این تیم باید شامل افرادی با دانش در زمینههای مختلف مانند بازاریابی، طراحی، تکنولوژی، و مالی باشد. نویسنده به توصیههای Google Ventures اشاره میکند که یک تیم ایدهآل برای کارگاه تفکر طراحی شامل ۷ نفر با تخصصهای مختلف است. این تنوع دیدگاهها به تیم کمک میکند تا از زوایای مختلف به مسئله نگاه کرده و راهحلهای نوآورانهای پیدا کنند. به عنوان مثال، تیمی با ترکیبی از طراحان، متخصصان فنی، و مدیران مالی میتواند به شکل بهتری نیازهای کاربران و اهداف تجاری را همراستا کند.
فرآیند خلاقانه
دومین عنصر مهم، فرآیند خلاقانه است. این فرآیند شامل چهار مرحله اصلی است: مشاهده، تعریف، ایدهپردازی و پروتوتایپسازی، و آزمون. این مراحل به شکل یک چرخه تکراری در طراحی استفاده میشوند که از بازخوردهای مداوم و اصلاحات بهره میبرد.
در مرحله مشاهده، تیم باید به دقت رفتار کاربران را مشاهده کرده و از نزدیک درک کند که آنها چگونه مشکلات را حل میکنند. در مرحله تعریف، تیم باید مشکل اصلی را شفاف و دقیق تعریف کند تا از آن بهعنوان راهنمای طراحی استفاده کند. در مرحله ایدهپردازی و پروتوتایپسازی، ایدهها به صورت ملموس درمیآیند و تیم با ایجاد نمونههای اولیه (پروتوتایپها) به بررسی راهحلهای مختلف میپردازد. در نهایت، در مرحله آزمون، تیم باید با استفاده از بازخورد کاربران، ایدهها را تست و اصلاح کند.
تمرکز بر نتایج کاربران
سومین عنصر، تمرکز بر نتایج کاربران است. موفقیت یک محصول یا راهحل به این بستگی دارد که چقدر توانسته نیازهای واقعی کاربران را برآورده کند. بنابراین، تمام فعالیتهای کارگاه باید با تمرکز بر رفع مشکلات واقعی کاربران هدایت شود. نویسنده به نکتهای از IBM اشاره میکند که در آن تأکید شده است: “ابتدا با همکاران خود همدلی کنید، سپس با کاربران”. این بدان معناست که اعضای تیم باید ابتدا برای یکدیگر درک و همدلی ایجاد کنند تا بتوانند سپس نیازهای واقعی کاربران را شناسایی و درک کنند.
فضای کارگاه
چهارمین و آخرین عنصر، فضای کارگاه است. فضای فیزیکی کارگاه باید منعطف باشد و به اعضای تیم این امکان را بدهد که آزادانه ایدههای خود را به اشتراک بگذارند و بهراحتی از خلاقیت خود بهره ببرند. بهویژه، نویسنده به اهمیت داشتن تخته سفید یا ابزارهایی برای نوشتن و کشیدن ایدهها اشاره میکند. این فضا باید به گونهای طراحی شود که همه اعضا بتوانند بدون هیچ مانعی به تعامل با یکدیگر بپردازند و ایدههای خود را مطرح کنند.
بخش دوم: پیش از کارگاه
این بخش از کتاب به مراحل آمادهسازی پیش از شروع کارگاه تفکر طراحی میپردازد و بر اهمیت برنامهریزی دقیق، تعریف چالش طراحی، و ساختن تیم مناسب تأکید میکند. نویسنده به این نکات اشاره دارد که برای برگزاری یک کارگاه مؤثر، باید پیش از هر چیز زیرساختهای اولیه آماده شود.
ساختن برنامه کارگاه
اولین گام پیش از آغاز کارگاه، ساختن یک برنامه دقیق است. برنامه کارگاه باید شامل اهداف واضح برای هر مرحله از فرآیند تفکر طراحی باشد و بهطور مشخص تعیین کند که در هر مرحله از زمان، چه کارهایی باید انجام شود. نویسنده پیشنهاد میکند که زمانبندی جلسات باید بین ۹۰ دقیقه تا ۲ ساعت باشد، تا از خستگی تیم جلوگیری شده و بازدهی کارگاه حفظ شود. البته، برنامه کارگاه باید انعطافپذیر باشد تا در صورت نیاز به اصلاحات یا تغییرات، بتوان آن را به راحتی تنظیم کرد. برنامه نباید یک دستورخط ثابت و غیرقابل تغییر باشد، بلکه باید فضایی برای تغییر و تعامل ایجاد کند.
تعریف چالش طراحی
چالش طراحی یکی از مهمترین جنبههای کارگاه است که باید بهدرستی تعریف شود. برای ایجاد یک چالش مؤثر، نویسنده پیشنهاد میکند که آن را بهصورت یک سوال باز آغاز کنیم؛ بهطور مثال، “چگونه میتوانیم تجربه کاربری این محصول را بهبود بخشیم؟” این سوال باید به اندازه کافی گسترده باشد تا فضای خلاقیت فراهم کند، اما در عین حال بهاندازهای خاص باشد که تیم را در مسیر درست هدایت کند. نویسنده تأکید میکند که چالش طراحی باید متمرکز بر نیازهای واقعی کاربران باشد و نباید تنها به محدودیتهای فنی یا تجاری اشاره کند.
برای مثال، اگر یک سازمان قصد دارد استفاده از یک اپلیکیشن آموزشی را برای کودکان افزایش دهد، چالش طراحی میتواند به شکل “چگونه میتوانیم تجربه یادگیری کودکان را در اپلیکیشن بهبود دهیم؟” مطرح شود. این سؤال به تیم این امکان را میدهد که به نیازهای کاربران (کودکان) توجه کنند و ایدههایی برای بهبود تجربه آنها ارائه دهند.
ساختن تیم
بعد از تعیین چالش، گام بعدی ساختن تیم مناسب برای کارگاه است. تیم باید شامل افراد با تخصصهای مختلف باشد تا بتوانند از زوایای مختلف به مسئله نگاه کنند. نویسنده اشاره میکند که تیمهای موفق تفکر طراحی معمولاً ترکیبی از افرادی با تجربههای مختلف در زمینههایی همچون طراحی، تکنولوژی، بازاریابی، مالی، و تحلیل دادهها هستند. این تنوع تخصصها به تیم کمک میکند تا از ایدهها و روشهای مختلف برای حل مشکل استفاده کند و به راهحلهای نوآورانه برسد.
نویسنده بهویژه بر لزوم وجود یک “تصمیمگیرنده” در تیم تأکید دارد که در مراحل مختلف کارگاه، بتواند به جمعبندی نهایی برسد و تصمیمات کلیدی را اتخاذ کند. این فرد معمولاً مدیر پروژه یا شخصی است که قدرت اجرایی و تصمیمگیری در سازمان را دارد. تیم همچنین باید از افرادی تشکیل شود که به خوبی با یکدیگر همکاری کنند و بهطور آزادانه ایدهها و نظرات خود را مطرح کنند. اعتماد و همکاری در این مرحله از فرآیند، کلید موفقیت کارگاه خواهد بود.
بخش سوم: در حین کارگاه
در این بخش، فرآیند اصلی کارگاه تفکر طراحی بررسی میشود. کارگاهها معمولاً شامل مراحل مختلفی هستند که هر کدام اهداف خاص خود را دارند. مهمترین نکته در این بخش، حفظ نظم و ساختار در عین حال انعطافپذیری و همکاری تیمی است تا ایدههای نوآورانه به بهترین شکل ممکن به نتیجه برسند.
قوانین کارگاه
کارگاه تفکر طراحی باید بر اساس قوانین مشخصی پیش برود تا فضای خلاقانه ایجاد شود و تیمها بتوانند به بهترین نتایج دست یابند. مهمترین قوانین شامل:
- اجتناب از قضاوتهای زودهنگام: در ابتدا باید ایدهها بدون ارزیابی فوری مطرح شوند تا همه گزینهها بررسی شوند.
- تمرکز بر تولید تعداد زیاد ایدهها: کیفیت ایدهها در ابتدا اهمیت ندارد، بلکه تعداد زیاد ایدهها به خلق راهحلهای نوآورانه کمک میکند.
- ساختن بر اساس ایدههای دیگران: تیم باید ایدههای یکدیگر را گسترش دهد و بهطور مشترک به راهحلهای جدید برسند.
- تفکر بصری: استفاده از تصاویری مانند طراحیهای سریع یا نمودارها به انتقال بهتر ایدهها کمک میکند.
- پشتیبانی از ایدههای جراتمندانه: حتی ایدههای غیرمعمول میتوانند به راهحلهای منحصر بهفرد و جدید منجر شوند.
- تمرکز بر کاربران: همه تصمیمات باید بر اساس نیازها و تجربیات کاربران اتخاذ شوند.
مرحله مشاهده
در مرحله مشاهده، تیم باید از نزدیک رفتار و نیازهای کاربران را شناسایی کند. این مرحله اهمیت زیادی دارد زیرا به تیم این امکان را میدهد که نیازهای پنهان و نهفته کاربران را کشف کند. فعالیتهای مشاهدهای شامل مصاحبه با کاربران، پیگیری روزانه آنها، و تحلیل تعاملات آنها با محصولات یا خدمات موجود است. هدف این مرحله، جمعآوری اطلاعات اولیه و کسب دیدگاه واقعی درباره مشکلات و چالشهای کاربران است.
مرحله تعریف
پس از جمعآوری اطلاعات در مرحله مشاهده، تیم باید یک تعریف واضح و دقیق از مشکل ارائه دهد. این تعریف باید بر اساس نیازهای کاربران باشد و بهطور خاص به جزییات آنچه باید حل شود، بپردازد. تیم باید بررسی کند که آیا تمام ابعاد مشکل درک شده است و آیا چالش طراحی بهدرستی تعریف شده است. این مرحله بهنوعی نقشهراه برای مراحل بعدی است و به تیم کمک میکند تا از دوبارهکاریها و خطاهای احتمالی جلوگیری کند.
مرحله ایدهپردازی و پروتوتایپسازی
در این مرحله، تیم باید بر اساس اطلاعات جمعآوری شده، ایدههای مختلف را تولید کند. ایدهها باید از لحاظ خلاقیت و کاربردی بودن بررسی شوند. پس از آن، پروتوتایپها ساخته میشوند تا ایدهها بهصورت ملموستری بررسی شوند. نمونههای اولیه، ابزارهای مؤثری برای ارتباط ایدهها و همچنین ابزارهایی برای آزمایش و دریافت بازخورد از کاربران هستند. در این مرحله، تیم باید سریعاً پروتوتایپها را بسازد و آنها را مورد آزمایش قرار دهد تا از بازخوردهای واقعی برای اصلاحات استفاده کند.
مرحله تست
در نهایت، پروتوتایپهای ساختهشده باید مورد آزمایش قرار گیرند. هدف از تست، فهمیدن اینکه چه چیزی کار میکند و چه چیزی نیاز به تغییر دارد است. تیم باید با استفاده از بازخورد کاربران، پروتوتایپها را اصلاح کرده و دوباره آزمایش کند. این مرحله امکان اصلاح و بهبود مداوم ایدهها را فراهم میآورد و به تیم این اجازه را میدهد که با مشاهده مشکلات و نقطهنظرهای کاربران، به بهترین راهحل دست یابد.